یه روز یه ترکه تفنگ دستش می گیره میاد به پایتخت تا کشور رو از استبداد نجات بده
به خاطر من و تو ، اسمش ستارخان بود .
یه روز یه لره با
لشکر کمی که داشت رفت به جنگ اسکندر وقتی همه سربازاش کشته شدند باز هم تک نفره
جنگید تا برای ایران بمیرد ، اسمش آریو برزن بود .
یه روز
یه رشتی به خاطر غیرتش به وطن با دوستاش رفت به جنگ شوروی تا به ناموس من و تو
توهین نشه ، اسمش میرزا کوچک خان جنگلی بود .
یه روز یه
اصفهانی دید پرتغالی ها دارن تو کشورش قلعه میسازند رفت با هاشون جنگید تا ذره ای
از خاک ایران کم نشه ، اسمش شاه عباس اول بود .
یه روز یه
قزوینی دید عراق به خاک کشور وارد شده به خاطر این که به من و تو سخت نگزره رفت به
جنگ و کشته شد ، اسمش عباس بابایی بود
خیلی جالب بود...
همواره موفق باشید
کم پیدایین امین آقا
خواهش میکنم
واقعیتش چند وقتیه بد جوری درگیره درسم